سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دبستان ابوذرغفاری
دنیا را براى جز دنیا آفریده‏اند نه براى دنیا و راهگذارى است به جهان فردا . [نهج البلاغه]

نوشته شده توسط:   محمد ضخیمی  

نظام آموزشی ایران درگفت وگو با یوسف کریمی استاد دانشگاه

روح تضعیف شده پرسشگری 

منتقدان می گویند فضای آموزشی درایران به گونه ای است که به پرسشهای دانش آموزان ، پاسخ قانع کننده داده نمی شود. درواقع پرسشگری در نظام آموزشی ما به عنوان مزاحمت، فضولی وطرح مسائل خارج از بحث تلقی می شود.
به نظر می رسد برای خروج از این وضع باید در سیستم آموزشی متمرکز بازنگری کنیم. چرا که درنظام آموزشی متمرکز تصور عمومی این است که تمام امور ، از پیش تعیین شده ومدون است ونمی توان خارج از چارچوب درس، با دانش آموزان گفت وشنود داشت.
دکتر یوسف کریمی ، استاد دانشگاه علامه طباطبایی درگفت وگوی حاضر می گوید برای زنده شدن روح پرسشگری درمدارس باید نوع نگاه به آموزش تغییر کند.
| برخی از مهمترین سؤالات در ذهن کودکان ونوجوانان شکل می گیرد واین برخاسته از روح پرسشگری ومیل انسان به کشف «چرایی» است . به نظر شما نهاد «آموزش» در جامعه ما چه شرایطی فراهم می کند تا دانش آموز بپرسد «چرا»؟
* هرانسانی در برخورد با موقعیت های محیطی، نیاز به سؤال پیدا می کند و این می تواند شامل محیط های آموزشی، ارزشها، اعتقادات و… باشد و اگر جوابهای قانع کننده ومعقولی به این سؤالها داده شود، نوجوان ارضاشده واز حالت تنش خارج می شود، اما اگر به این سؤالات پاسخ داده نشود، سؤال از بین نمی رود بلکه ممکن است به تعبیر روانشناسی، سرکوب شود. اما سؤال در ذهن فرد باقی خواهد ماند ومسأله به شکل های دیگری بروز خواهد کرد. بطوری که می توان گفت مثلاً تخریب استادیومهای ورزشی یا وسائل حمل و نقل عمومی ، باجه های تلفن و… واکنش بیرونی به سؤالات پاسخ داده نشده است . از این مسأله در روانشناسی به عنوان «جابجایی» نام برده می شود، یعنی وقتی یک فرد از مسأله ای ناراحت است ، ممکن است در جایی واکنش نشان دهد که اصلاً شکل اولیه مسأله را ندارد. بنابراین معقول ومنطقی است که بپذیریم درذهن نوجوانان و جوانها سؤال هست و راه عاقلانه این است که به آنها پاسخ معقول و منطقی بدهیم.
| شما ??سال تجربه در امر آموزش در مقاطع مختلف دارید. فکر می کنید سیستم آموزش ما دانش آموزان را به طرح سؤال تشویق می کند؟
* متأسفانه بنابه تجربه ای که در زمینه آموزش و پرورش و آموزش عالی داشته ام، باید بگویم سیستم آموزشی ما پرسشگری را تشویق نمی کند ومعلمان ما چارچوب های از پیش تعیین شده ای دارند که تنها در همان چارچوب با دانش آموز تعامل می کنند و شاید پرسشگری دانش آموز به عنوان مزاحمت، فضولی یا طرح مسائل خارج از درس تلقی می شود.
باید تأکید کنم معلمان حق دارند این گونه عمل کنند برای این که در یک «سیستم متمرکز آموزشی»، تمام امور از پیش تعیین شده ومدون است . یعنی مثلاً معلم وظیفه دارد تا آبان ماه ???صفحه از کتاب را تدریس کند ومسلم است که معلم در چنین وضعیتی ، فرصت وامکان خروج ازاین چارچوب را ندارد. چه بسا اگر معلمی بخواهد به مسائلی علاوه بردرس بپردازد، دچار مشکل شود. بنابراین شاگرد ملزم است دراین چارچوب قرار بگیرد وخارج از آن اگر سؤالی کند، پاسخ نخواهد گرفت و اگر جوابی هم بگیرد، ممکن است از نوع سرکوب مثل «وقت کلاس را نگیر» باشد. بنابراین روحیه پرسشگری در نظام آموزشی ما تقویت نمی شود ودانش آموزان پرسشگر امکان طرح سؤال ندارند.
| فرهنگ جامعه به عنوان یک حوزه کلان، چه نوع تعاملی با سیستم آموزشی دارد و اصولاً نگرش فرهنگی جامعه ما، چه رویکردی نسبت به ذات پرسشگری در سیستم آموزشی دارد؟
* ایجادچنین جوی، به روابط غیررسمی معلم با دانش آموز نیاز دارد. درحالی که به علت متمرکزبودن سیستم آموزشی وتعداد زیاد دانش آموزان در کلاسهای درس، توان و فرصت ارتباط بین این دو قشر خیلی کم است . علاوه براین، چنین تعاملی بین معلم ودانش آموز، ممکن است از نظرمدیریت آن مجموعه نیز امر مثبتی تلقی نشود چون معلم مجبور است در چارچوب تدوین شده وظیفه خود را ایفاکند.
| یکی از انتقادات کارشناسان به نهاد آموزش این است که در سیستم آموزشی ما ایجادخلاقیت وابتکار در ذهن دانش آموزان «محور» نیست ، بلکه دانش آموزان باید منابع تعریف شده ای را مانند یک کالا مصرف کنند و درهرحال باید آن را بپذیرند. این انتقاد تاچه اندازه صحیح است؟
* یکی از مسائل مهم این است که دیدگاه جامعه ما نسبت به آموزش و پرورش دیدگاه مصرف کننده است وهیچ گاه به این نهاد چه در آموزش ابتدایی وچه آموزش متوسطه وعالی ، به عنوان نهادی که برای آینده تولید کننده علم خواهد بود، نگاه نمی کنند وچون این نهاد از دولت بودجه می گیرد بنابراین، این تصور پیش می آید که سیستم آموزشی «مصرف کننده» است نه تولیدکننده. لذا از لحاظ مالی، مجموعه آموزشی جامعه دچار محدودیت هایی می شود. ازاین رو بودجه آموزش و پرورش با برخی از سازمانهای دیگر تفاوت فاحشی دارد در حالی که آموزش وپرورش سنگ بنای تمام پیشرفت های اجتماعی و… است . یعنی مجموعه ونهادهایی که کار آموزشی می کنند در واقع نیروی کار ، نیروی اجتماعی و… تولیدمی کنند اما چون این نگاه وجود ندارد، ما شاهد محدودیت های زیادی در وضعیت بودجه نهادهای آموزشی کشور هستیم. مثلاً بودجه برای تحقیقات ومسائل مربوط به آموزش بسیار اندک است و رشد امکانات آموزشی، هماهنگ با رشد جمعیت آموزشی نیست. زیرا تخصیص بودجه، با درنظرگرفتن وضعیت آموزش وپرورش انجام نمی گیرد. چه بسا ممکن است برخی فکر کنند آموزش وپرورش مگر چه کار می کند یا اگر دانشگاه بسته شود، هیچ اتفاقی نمی افتد. این دیدگاه ناشی ازاین نگرش است که سیستم آموزشی جامعه ما به عنوان یک مجموعه مصرف کننده تلقی می شود و کوچکترین توجهی به جایگاه آن که همانا تولیدعلم ونیروهای تخصصی است ، ندارند.
| برخی کارشناسان مسائل آموزشی اعتقاد دارند نگاه نهاد آموزش به دانش آموز یکطرفه وتحمیلی است . مثلاً دانش آموزش باید بپذیرد که همیشه دو دوتا چهارتا می شود وهیچ گاه فرصتی برای ایجاد سؤال در ذهن آنها ایجاد نمی شود و دانش آموز باید گفته های معلم را به عنوان یک امر قطعی بپذیرد وآن را حفظ کند!
* کاملاً درست است. اما این وضعیت ناشی از نبود امکانات است. ببینید! بنده درحال حاضر در سه سطح کلاس دارم : کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری که به ترتیب تعداد دانشجویان ??نفر، ?? نفر و ? نفر است. بطور طبیعی مشخص است که من بیشتر با کدام یک از اینها می توانم ارتباط بیشتری داشته باشم. نسبت ارتباط من باکلاس ??نفری وکلاس ?نفری با هم برابر نیست.
| منتقدان اعتقاد دارند نهاد آموزشی ما به علت این نگرش، اصلاً با مطالبات عمومی ونیازهای روزانه جامعه هماهنگ نیست. به عنوان مثال دموکراسی سیاسی، دموکراسی اجتماعی ، آزادی های شهروندی، قوانین ومقررات اجتماعی ومسائل مربوط به آنها، از اولویت ها ونیازهای جامعه است. آموزش وپرورش چقدر با این شرایط سازگار وهماهنگ است ؟
* تصورم این است که بخش عمده این مباحث در چارچوب مدون ومدرسه ای نیست. یعنی هرچند آموزگاران، مدیران و مجموعه کادر آموزشی نیاز به تعاملات غیردرسی با دانش آموزان دارند، اماامکانات چنین تعاملاتی محدود است و یا بعضاً وجود ندارد.
| یعنی شما فکر نمی کنید این مسائل را باید در آموزش رسمی به قشر نوجوان آموزش داد یا آنها را با این مقوله ها آشناکرد؟
* طبیعی است که ضرورت چنین مسأله ای وجود دارد، اما فعالیت نهادهای آموزشی در چارچوب امکانات آنهاست وخارج از آن ممکن نیست . ببینید الآن ما در هر زمینه ای حتی در دانشگاهها با این مشکل مواجه هستیم وفرضاً برای خرید ساختمان ، کتاب و… بودجه وجود ندارد یا طبق قانون دانشگاهها، فرصت مطالعاتی یکی از جنبه های کار استادان است . اما برای آن بودجه ای درنظر گرفته نشده است . بودجه های تحقیقاتی ما حتی درمقایسه باکشورهایی مثل اندونزی، مالزی و… خیلی کم است. درنتیجه امکانات، محدود اما انتظارات ، زیاد است . مگر ما چقدر می توانیم از معلم های مدارس با این وضعیت حقوق ومزایا،انتظار داشته باشیم. زمانی ،معلمی یک نوع عشق وعلاقه بوداما الآن معلم باید از این طریق امرارمعاش کند. خوب چقدر امکانات به معلم داده می شود که انتظار می رود آنها دانش آموزان راخلاق، پرسشگر و… بار بیاورند. بنابراین هرگونه به این مسأله نگاه کنیم، دوباره به موضوع امکانات برخواهیم گشت.
| به نظر شما نهاد آموزش باتوجه به تغییر وتحولاتی که در جامعه صورت گرفته، باید چه جایگاهی داشته باشد ودرحال حاضر چه وضعیتی دارد؟
* در شعار خیلی مطرح می شود که آموزش وپرورش جایگاه بالایی دارد اما آنچه مسلم است ، نهاد آموزش باید نیروی انسانی موردنیاز جامعه را تولید کند. حالا هرقدر امکانات بگیرد، به همان میزان هم نیروی آموزش دیده تولید می کند. مشکل کنونی مااین است که ما «شعار» تحویل آموزش وپرورش می دهیم اما انتظار «عمل» زیادی از آن داریم. خوب این توقع بی موردی است.
| شما مشکل اصلی را مسائل مالی ـ اقتصادی می دانید؟
* شاید واقعاً تنها مشکل نباشد ولی اساسی ترین است.
| علاوه براین چه مشکلی دراین سیستم وجود دارد؟
* مشکلات دیگر هم ناشی از مسائل مالی است. زیرا وقتی امکانات کم باشد، افراد خبره وقابل به این سمت گرایش پیدا نمی کنند. اعتقاد من این است که باید بهترین وخبره ترین آدمهاجذب آموزش وپرورش شوند اما سؤال این است که آیا خبره ترین افراد حاضر می شوند با این امکانات به آموزش وپرورش بیایند؟ خب معلوم است که نمی آیند. گرچه ممکن است تعداد محدودی از معلمان خبره وبرجسته به علت عشق وعلاقه وبدون توجه به مسائل مالی در آموزش وپرورش مشغول فعالیت باشند اما انتظار این که همه عاشقان دراین مجموعه جمع شوند، دور از واقعیت است. بنابراین، ما باید زمینه وجاذبه برای آموزش وپرورش ایجاد کنیم تا افراد قابل، جذب شوند وپس از آن می توان انتظار کارآمدی داشت. علاوه براین مسؤولان بایدتلاش کنند ذهنیت جامعه نسبت به سیستم های آموزشی یک نگرش تولیدی باشد نه مصرف کننده.
| به هرحال شما فکر می کنید درحال حاضر محصول تعامل افراد جامعه با نهاد آموزشی تاچه میزان در راستای وظایفی است که برای نهادهای آموزشی تعریف می شود؟
* ما وظایف را روی کاغذ، خوب تهیه کرده ایم اما وقتی می خواهیم به آنهاعمل کنیم با موانع مختلفی روبرو می شویم. نکته دیگر این که به تحقیق می توان گفت آموزش وپرورش به اهداف خود نرسیده است وخود آموزش و پرورشی ها هم به این امر معترف هستند اما مشکل اصلی همان کمبود امکانات است .


 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
پنج شنبه 103 فروردین 9
امروز:   3 بازدید
دیروز:   0  بازدید
فهرست
پیوندهای روزانه
آشنایی با من
دبستان ابوذرغفاری
محمد ضخیمی
بهترین دبستان در شرق تهران
لوگوی خودم
دبستان ابوذرغفاری
اوقات شرعی
حضور و غیاب
آوای آشنا
اشتراک
 
طراح قالب
www.parsiblog.com